برای انجام وظیفه آمدم و شما نبودید!

امروز همزمان با تاسوعای حسینی، سالروز شهادت محمدعلی رجایی است. همانی که می گوید: «شما اگر می‌خواهید به من خدمتی کنید گهگاهی به یادم بیاورید که من همان محمدعلی رجایی فرزند عبدالصمد، اهل قزوینم که قبلاً دوره‌گردی می‌کردم و در آغاز نوجوانی قابلمه و بادیه‌فروش بودم... و هر گاه دیدید که در من تغییراتی به وجود آمده و ممکن است خودم را فراموش کرده باشم، همان مشخصات را در کنار گوشم زمزمه کنید. این تذکر و یاد آوری برای من از خیلی چیزها ارزنده‌تر است.»
برای انجام وظیفه آمدم و شما نبودید!

باقر انگشت بافت،یکی از شاگردان شهید رجایی در دوران دبیرستان است که خاطره ی جالبی از او در کتاب سیره شهید رجایی منتشر شده است. او می گوید:«در روزهای آخر سال که معمولاً کسی به مدرسه نمی‌آمد، بچه‌ها هم رفته بودند دنبال آمادگی برای تعطیلات نوروزی و مسافرت و خرید کردن و… اما من که شاگرد درس خوانی بودم به دبیرستان رفتم ولی به خاطره هماهنگی با بقیه بچه‌ها که به مدرسه نیامده بودند در سالن مدرسه ماندم، بعد از لحظاتی دیدم آقای رجایی از دفتر دبیرستان بیرون آمد و با آن متانت خاص به طرف کلاس ما حرکت کرد. من خودم را از او مخفی کردم تا وارد کلاس شد. پیش خود گفتم: « حتماً می‌بیند کلاس از بچه‌ها خالی است، زود از کلاس بیرون می‌آید و دوباره به دفتر می‌رود.» وقتی دیدم آقای رجایی از کلاس بیرون می‌آید و دوباره به دفتر می‌رود.» وقتی دیدم آقای رجایی از کلاس بیرون نیامد پیش خودم گفتم نکند واقعاً بعضی از بچه‌ها در کلاس حاضرند و من آنها را ندیده‌ام. از طرف دیگر مطمئن بودم که کسی از بچه‌ها در کلاس نیست- چون قبلاً سری به کلاس زده بودم.
بعد از گذشت ده، پانزده دقیقه یکدفعه دیدم آقای رجایی از کلاس بیرون آمد در حالی که دست و لباسش را که گچی شده بود از غبار گچ می‌تکاند و به سمت دفتر می‌رفت. خودم را به او نشان دادم، با خوشرویی از من احوالپرسی کرد و گفت: هان! آقای انگشت باف کجایی؟ کلاس نبودی!» بعد لبخندی زد و دور شد. من با خودم گفتم:« اگر کسی در کلاس نبود چرا آقای رجایی آنقدر در کلاس ماند و سر وضعش گچی شده بود؟ با عجله داخل کلاس شدم… دیدم نه! کلاس کاملاً خالی است و حتی یک نفر در آن نیست. ناخودآگاه چشمم به تخته کلاس افتاد. دیدم این بزرگمرد درس آن روز را روی تخته نوشته و در یک گوشه تخته سیاه خطاب به بچه‌ها این جمله را آورده بود که:« من برای انجام وظیفه آمدم و شما نبودید. درسم را که باید برای شما ارائه می‌کردم روی تخته نوشتم. پیشاپیش فرا رسیدن سال جدید را به همه شما تبریک می‌گویم. رجایی.»
…حالا امروزها کدام مسئول را سراغ دارید که بیاید و ببیند با اینکه مردم در صحنه هستند، انجام وظیفه کند؟ امروزها جای مردان بزرگی همچون رجایی در کشورمان خالی است. که اگر بودند، ایران ایران دیگری بود و دشمنان این سرزمین به خوبی می دانستند که در بحبوحه ی انقلاب، ماشه را به کدام سمت و برروی چه کسانی بچکانند!

برای انجام وظیفه آمدم و شما نبودید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *